کوثرکوثر، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره
محمد رضامحمد رضا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 24 روز سن داره
بابا صادقبابا صادق، تا این لحظه: 44 سال و 1 ماه و 8 روز سن داره
مامان سارامامان سارا، تا این لحظه: 34 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

کوثر و محمد رضا مشکوری

بدون عنوان

    «شعر روز پدر»   پدر ای وجودم از تو قدرت و توان گرفته ای که از دم نفس هات هستی من جان گرفته   ****شعر روز پدر**** پدر ای که از تو جاری خون زندگی تو رگ هام ای که از نور دو چشمت نور زندگی به چشمام   ****شعر روز پدر****   پدر امروز به پاهام دیگه نای رفتنی نیست جز دریغی رو لب هام دیگه حرف گفتنی نیست   **** شعر روز پدر ****   پدر، پیچ و خم راهم نمیخوام بی راهه باشه گل سرخ آرزوهام توی فکر غنچه باشه ****شعر روز پدر****   پدر دست یاری تو اگه دستامو نگیره کوره راه رفتن من مثل شب هام می ش...
29 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

دیروز من و تو دختر گلم تو خونه تنها و بیکار بودیم برای همین هم من مشغول عکس گرفتن از تو دخمل ناز مامان شدم که دیگه هیچ کدومش توضیح نداره همش بدون شرحه ...
29 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

ببخشید دخملی اخه همش بخاطر خودته که نتونستم چند هفته عکساتو بفرستم چون که سیم رابط دوربینم رو قطع کرده بودی و تا وقتی بابایی یکی دیگه پیدا کرد که بخره دیر شد ببخشید ولی عکس های تازه دارم که چند تایی رو امروز و بقیه اش رو فردا  یا پس فردا می فرستم خوب اینم کوثر خانم خونه عمه حمیده و کوثر خانم در پارک ...
28 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

ولادت حضرت فاطمه الزهرا (ع)بر تمامی بازدید کنندگان و عموم مبارک بادو همچنین روز زن و روز مادر برتمامی مادران گرامی باد و علاوه بر ان بر تو کوثر گلم که نام تو یکی از القاب حضرت فاطمه (ع) است تبریک می گویم انشاالله روزی برسد که به یک بانوی نمونه و یک مادر مهربان تبدیل شوی و تا ابد پر خیر و برکت باشی ...
12 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

امروز این لباس نارنجی رو که مامان جون برات دوخته بود رو بلخره بعد چند ماه تنت کردم اندازت بود خیلی ناز شده بودی عزیزم مثل نارنگی شیرینه  شیرین و در اخر هم همینطور دنبالم میومدی که دوربین رو از دستم بگیری که بهت ندادم گریه کردی قربون اشک چشمت برم ...
8 ارديبهشت 1392

بدون عنوان

دیشب رفتیم پارک و تو دختر گل مامان برای اولین بار سوار هواپیمای گردون شدی خیلی میترسیدم که خودت رو پرت کنی اما مثل یک خانوم نشستی تا زمانی که ایستاد و بابایی پیادت کرد گریه کردی و یک بار دیگه سوار شدی اینم عکس دختر گلم اینم چند عکس زیبا از شیرین عسل مامان با کفش های صورتی رنگ صدا دارش که خودش باهاش رو زمین راه میره فدای اون راه رفتنت   ...
7 ارديبهشت 1392
1